***ناگفته های قلب صبورم*** |
|
تو خوابی و مرا یکدم خیالی خوب و خوابم نیست در این تنهایی ممتد شرابی جز عذابم نیست تو خوابی و خیال تو مرا از خود سوا کرده ولی اندر خیالت هم دلت از من جدا کرده بخواب ای گل که شب هایم به بوی تو سحر گردد که چشمم از فراقت باز شور از اشکِ تر گردد سارا
|